نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

4805
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9996
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

    سلام به همه دوستان.
    لطفا منو راهنمایی کنید دارم دق میکنم
    من و همسرم ۳۴ سالمونه و همسن هستیم.۱۰ ساله ازدواج کردیم.یه ازدواج با عشق.
    یه دختر ۳.۵ ساله داریم.۸ ساله زیر یه سقفیم.سه ساله اول رندگیمون یه شهر دیگه بودیم و رابطمون عالی بود‌البته مشکلات مالی خیلی زیادی داشتیم.خانوادش به هیچ عنوان کمک نکردن و ما مجبور بودیم با حداقل رندگی کنیم.خیلی سختی کشیدیم که نمیشه گفت
    سال ۹۳ برگشتیم تهران.و از همون موقع مشکلات شروع شد.همون چندماه اول سرناسازگاری گذاشت.من نمیتونستم درک ونم چی شده.میگفت من ادم سابق نیستم و عوض شدم و.....تو گاف زنوگی من بودی‌.اصلا به کل عوض شد.من با ارامش‌با دعوا با صحبت با هر نحوی بود هرکاری کردم .ولی نمیشد .میگفت من نمیخوام متاهل باشم.میگفتم مگه الکیه یه روز یخوای یه روز نخوای .مگه من زندگیم مهم نیست.
    تقزییا یه سال دعوا داشتیم تا اینکه ناخواسته باردار شدم.و....بیچاره تر.
    دوروز از بارداریم نگذشته بود که ماموریت رفت فرانسه ارونجا زنگ میزد که بنداز من نمیخوام بچه رو
    من واقعا واقعا بخاطر اینکه هم از خدا میترسیدم و هم اینکه قلبا دوست نداشتم اینکارو نکروم.دوزهای بدی گذشت یهم.که تاروز مرگم فراموش نمیکنم و نمیبخشمش
    الان دخترم ۳.۵ سالشه‌
    خیلی وقته رو گوشیش رمز گذاشته.میدونستم یه ریگی به کفشش.بالاخره چنددوز پیش از پیامهایی که بین اون و یه دختری که بهش شک داشتم ویکی از دوستانمونه.دیدم.اون دختر ۲۲ سالشه.و عاشق شوهر منه.البته ایشونم دوسش داره‌طبق چیزایی که خوندم.
    از پیامهاشون عکس گرفتم و یه شب با عصبانیت تمام دعوامون شد
    گفتم رنز گوشیتو بمنم بده‌گفت خصوصیه.گفتن زن وشوهر چیز خصوصی نباید داشته باشن مگه اینکه یع‌ چیزی باشه.گفت من ازین ادما نیستم.منم همون موقع پیامارو نشون دادم و.......
    همون شب گفت من مجبورم تو این زندگی .چرا باید زندگی کنم.گفتم باشه حزانت رها با من یه خونه کوچیکم برام بخر وهرجایی دوست داری برو
    با کمال پررویی .گفت یعتی من صفر بشم و برم
    همش اخماش توهمه.امش ناراحت و عصبی .یه سر دخترمو دعوا میکنه.انقدری که دخترم مییگه من مامانمو دوست دارم
    واقعا موندم چیکار کنم.۵ساله تمام تلاشم رو کردم درست بشه نشد.بدتر شد اوضاع
    کمک کنید.یه راه حل بدید.
    اینم بگم پدرش ۶۰ سالشه و دوتازن داشته و الانم چشم و گوشش هرز میره.
    ولی شوهدم همیشه میگفت من مثل بابام نمیشم...
    خیلی خسته و داغونم.اصلا تمرکز کنم رو خودم و رو زندگیم.سردرگمم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    در این مورد بهتر است همه جوانب را مد نظر قرار بدهید و بعد تصمیم گیری داشته باشید . در مورد مسئله خیانت اولین قدم این است که فرد از خیانت خود پشیمان باشد و بخواهد به زندگی مشترک ادامه بدهد و بعد تعهد به زندگی مشترک و در کنار آن ثبات به تعد تا اعتماد بازسازی شود .
    . رابطه عاطفی و جنسی بین شما وجود دارد؟
    2. همسرتان از خیانت خود پشیمان است و این رابطه تمام شده است؟
    3. چه دلایلی برای ادامه این زندگی دارید؟
    4. همسرتان مایل به جدایی می باشند؟
    5. از نظر مالی استقلال دارید؟
    6. این بحث ها در جلوی دخترتان صورت می گیرد؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9996
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

    رابطه عاطفی نه.رابطه جنسی .خیلی مسخره و کم.به اینصورت که ایشون میگه من ارضای واقعی نمیشم.درصورتی ادم گرمیه‌.وچون این مساله رو بیان میکنه منم خیلی سرد شدم.شاید در ماه دوبار خودم دلم بخواد رابطه داشته باشم.در غیر اینصورت با اکراه
    ۲.پشیمون که نمیدونم.روز اول خیلیی نااحت بود روز بعدش گفت بخاطر حرفایی که در مورد اون دختر زدی ناراحتم
    ۳‌.قوی ترین دلیل دخترمه که نیاز به پدر داره تو این جامعه.و شاید ۵ درصد خودم
    ۴‌.فکر میکنم از خداش باشخ.ایشون شدیدا دنبال مهاجرت .یکساله میره سفارت و .......
    ۵.بنده شاغل نیستم متاسفانه.
    ۶.گاهی اوقات.خیلی کم.سع میکنم وقتی خواب باشه صحبت کنیم که اخرشم به دعوا میرسه

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9996
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

    هیچ کسی نظری نداره
    راهنمایی .چیزی؟

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ROLA نمایش پست ها
    هیچ کسی نظری نداره
    راهنمایی .چیزی؟
    سلام دوست عزیز
    به سایت مشاور خوش اومدید
    تا حالا در این مورد با خانواده‌هاتون صحبت کردید؟
    اون خانمی که وارد زندگی شما شده، چقدر میشناسیدش؟ از نزدیکان شما هستن؟

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9996
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

    نه.نمیخوام ابروش بره و اون احترام وعزتی که بهش میزارن از بین بره
    اون دختر خانم دختر یکی از دوستانمونه.
    خانواده محترمی هستن.اصلا انقدر گیجم نمیدونم چیکار کنم

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29853
    نوشته ها
    160
    تشکـر
    50
    تشکر شده 64 بار در 53 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

    جمله : به خاطر بچم در این زندگی ماندم
    چنان نخ نما شده که حال آدم بهم می خوره
    من تاکنون تعداد زیادی زن را دیده ام که چون پول ندارند به صورت ناخواسته باردار می شوند!
    با بی رحمی تمام یک بچه را بدبخت می کنند و نابودی زندگی اش هیچ اهمیتی برایشان ندارد چون فقط به فکر سود خودشان هستند
    بعد هم مثلا به خاطر این بچه مجبور به ادامه زندگی هستند !!!

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9996
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم برای رفتارهای بی منطق

    نه دوست عزیز .ما وصع مالیمون خوبه.شما درست متوجه نشدید.بارداریی من ربطی به بی پولی نداشت نمیدونم شما چجوری مطلب رو خوندید
    دلیلی نداشت که بچم‌رو نگه ندارم.
    الانم بخاطر بچم تو این زندگی نموندم.اتفاقا بخاطر اینکه شاهو بحث و دعوا نباشه شاید به جدایی فک کنم.فقط دوست ندارم بدون محبت و بودن پدر ید مادر بزرگ بشه
    لطفا انقدر بی منطق جواب ندید.
    من راهنمایی خواستم نه نظری که نشه ازش استفاده کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد